شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روزنامه

کودک فقط فریاد می‌زد: روزنامه!
این سو و آن سو داد می‌زد: روزنامه!
حرف از خبرهای طلایی رنگ گندم
از میهنی آباد می‌زد ، روزنامه!
ناگه صدای بوق و ترمز درهم آمیخت
نبضش از این رخداد می‌زد، روزنامه ـ
بادی وزید و برگ‌ها را با خودش برد
حالا ورق در باد می‌زد، روزنامه

خونش به روی خط عابر لخته می‌شد
کودک ولی فریاد می‌زد:
                                   روزنامه...

محمدرضا حسینی‌مود

تک نگاری

شاعر، زندان و شعر ...

شاعر، زندان و شعر ...

محمدرضا عبادی صوفلو

نیم قرن خاص بودن

نیم قرن خاص بودن

سیامک بهرام پرور

شعرها

مادر

مادر

حسن بهرامی

این بار برای خودم می‌نویسم

این بار برای خودم می‌نویسم

مرتضی بخشایش

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

سه شعر از میثم مهر نیا

سه شعر از میثم مهر نیا

میثم مهرنیا