شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بوسه‌هایت را

بوسه‌هایت را
از خیلی چیزها عبور دادم
خطر سیل 
جنگ 
 زلزله 
اما این سپیدار بلند 
امانم را بریده است
هر روز صبح
خواب‌هایم را باز می‌کند 
لب‌های تو را
که هنوز خیس مانده
برمی‌دارد، 
می‌اندازد روی طناب رختی
که به خود بسته
انگار نه انگار رؤیایی‌ست 
که باید بنشیند
  روی صندلی             
  رو در روی 
قارقار چند کلاغ 
و یک‌به‌یک بازشان کند.

مهرآوه نام‌آور

شعرها

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

علیرضا میرزاخانی

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد