شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

جانم را

جانم را
به زمین می‌کوبانم.
جهانم را تکه‌تکه
به بال ِ کبوتر می‌بندم وُ
به آسمانی می‌پرانم که
آبی را قی کرده است.
مرده ی ناجوری شده‌ام
این نیستی ِ ناب اما
هنوز سنگ ِ نشان ندارد.
اگر شد یک لنگه کفش ِ لب‌پر‌زده از دلمه را
گوشه‌ای بگذار
تا صاحبان ِ مصیبت
رد این پرت شده در مفقود را
پیدا کنند.

نصرت‌الله مسعودی

تک نگاری

شعرها

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی