کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1360، بجنورد.

برای شما چتر آورده‌ام 

برای شما چتر آورده‌ام 
به باران نزدیک می‌شوید 
آسمان هنوز سهم کسی نیست
میان این و آن   اما
همه به یک سالگرد می‌اندیشند
کی؟
وقتی صدای پایتان سبک می‌شود
وقتی کوه‌ها نیم می‌شوند برای عبورتان
 
دوستت دارم
شما که نمی‌پرسید   کدامیک؟
همان که موهایش  از پنجره بیرون ریخته و
چشم‌هایش را هر چقدر بکشید
باز شبیه سیب نیست
 هر کسی که دوستت دارم  همین!
هنوز هر توضیح ترا گم می‌کند
یعنی پرنده مردنی است
اشارتی است به شما
و هنوز در فکر آن کلاغم 
یعنی مغشوش
و دلم هری می‌ریزد
که های و هوی او 
در آن همه شعر
یک کوچه‌ی فرعی بود
به یاد بیاورم
که مرگ سایه‌ی دراز درناها ست
وقتی تصورشان از دریاچه می‌گذشت
وقتی سیاهچاله‌ای که نیمه‌ی هر کسی‌ست
در دوستت دارم خالی است
و در آن بنفشه که نقش تو را بازی می کرد در شعر      افسوس
حالا در هیچ نقشه‌ای تو را پیدا نمی‌کنم
انگار چشم‌های ما مزاحم توست
و دوری بخش بزرگی از نزدیکی است

به رودخانه فکر می‌کنم
به لکه‌ی آرام لک‌لک‌ها در دور
و می‌فهمم که تسلیتی پیش روست
و مادری که جهان را جارو می‌کند
یکروز از پله‌ها می‌رود

چیزی نزدیک 
چیزی دور
بوی ادویه می‌دهم
فکر می‌کنم چرا در تهران چرا در لندن؟
چرا در کجا؟
یک تکه از زمین برای من است
اگر چه آسمان هنوز سهم کسی نیست
و چیزی که همه‌جا سیاه شده می‌ارزد
به یکبار ملاقات
برای شما چتر آورده‌ام
به باران نزدیک می‌شوید
ای دل غافل.

آرش قربانی