شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ردّ پای تو هنوز آن‌جاست

ردّ پای تو هنوز آن‌جاست
در آن آخرین یکشنبه 
من زلالِ ماه را برای تو‌ می‌خواستم
در تلاقی من با خودم 
با خواب‌هایم
که امتداد آرزوهای بی‌رحم منند
در تاریکِ چنار و کاج
با همان روسری
همان چتر 
همان آرایش همیشگی
و کسی گفت:
شب‌بخیر عزیز من شب‌بخیر
و صدای زنجیری در تاریکِ چنار و کاج.
من که دعایی نکرده بودم 
ما که قراری نداشتیم
پس این صدای زنجیر از کجا می‌آید
این همه سنگ
و تو
مُرده‌ست 
سکوت!
از سکوت بَدم می‌آید
فاتحه و چراغی 
در تاریک چنار و کاج
(تو) مُرده

 

راهبه خوشنود

شعرها

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور

این بار برای خودم می‌نویسم

این بار برای خودم می‌نویسم

مرتضی بخشایش

گم کرده بودم

گم کرده بودم

مریم فرجی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری