شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

در آغاز «الف» بود
و سی‌و‌یک حرف دیگر
که بر...

گورستان «سولنا» دری آهنی دارد
در یکی از ضلع‌های آفتابی‌اش
...

پنجره‌ی اتاق کارم
به کوهستان باز می‌شود
و میزتحریرم
صبح‌ها...

تو را در سال ترس به دنیا آوردم
در زمانه‌ی روسیاهی مهتاب
وقتی که نام تمام...

شعرها

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

خلیج

خلیج

امین رجبیان

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت