شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مهمانم کن

مهمانم کن
         به کمی اندوه
به استوانه‌ی توانای ترجمه‌ی بریده از تنه‌ی سبز‌سبز
چقدر درهای بسته مثل من‌اند
مهمانم کن به کمی اندوه
مگر در حوالی سیب 
مادرم بر شاخه‌های بنه دخیل نبسته بود
حالا چرا حیران‌اید
از اسب پیاده شوید
چای‌تان سرد می‌شود
این‌جا پایان جهان است
این‌جا که نشسته‌ام سوار رفته در غبار جاده گم‌شده
کور شوم اگر به خط غبار بنگرم
از راهی که آمده‌ام بر‌می‌گردم
مگر درحوالی سیب مادرم بر شاخه‌های بنه دخیل نبسته بود
حالا چرا حیران‌اید
ازاسب پیاده شوید
چای‌تان سرد می‌شود
این‌جا پایان جهان است

حسن مؤذن‌زاده

شعرها

میدان

میدان

رضا ترنیان

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

ویدئو