شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مهمانم کن

مهمانم کن
         به کمی اندوه
به استوانه‌ی توانای ترجمه‌ی بریده از تنه‌ی سبز‌سبز
چقدر درهای بسته مثل من‌اند
مهمانم کن به کمی اندوه
مگر در حوالی سیب 
مادرم بر شاخه‌های بنه دخیل نبسته بود
حالا چرا حیران‌اید
از اسب پیاده شوید
چای‌تان سرد می‌شود
این‌جا پایان جهان است
این‌جا که نشسته‌ام سوار رفته در غبار جاده گم‌شده
کور شوم اگر به خط غبار بنگرم
از راهی که آمده‌ام بر‌می‌گردم
مگر درحوالی سیب مادرم بر شاخه‌های بنه دخیل نبسته بود
حالا چرا حیران‌اید
ازاسب پیاده شوید
چای‌تان سرد می‌شود
این‌جا پایان جهان است

حسن مؤذن‌زاده

شعرها

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی

تنهایی

تنهایی

محمود بهرامی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

ویدئو