نهنگیست كه خوابش كردهام
تاروُپودش را به اقیانوس ریختهام
و از مرزهای لوط گذشتهام!
اینجا اسكلتی بودكه بر فقراتم كِبره بسته بود
بر دریایی كه همخوابهام بود
و جلبكها كه به موهایم وفادار بودند
مادیانیست مست كه پیچیده است لای موهایم
و این مارها كه سراسیمه بر شانههایم روییدهاند!
اسبهایش از مرزهای خوابم گذشتهاند
بر آبهای خلیجاش سالهاست كه دویدهام
مارها بر گوشههای دریایی مردهاند
و اسكلتی كه رو به دیوارنقش بسته است!
وحشیترین اسب زمینام!
كه با نهنگی خوابیدهام
و در بادهای مغربی پیچیدهام
كه بر خوابهای نهنگی لنگر كشیدهام
و از راه ابریشم گذشتهام
و در آبهای خلیج ساكنام!
عروسِ زمینام!
عروس جهان است
كه به تسخیر دنیا آمده است.
با دستی كه به جهان آلوده است
و اسب هایی كه بر زمین رانده است...
كه تمام آبهای جهان من بودم!..