شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌چرخم

می‌چرخم
میله‌ها یک‌‌به‌یک از مقابلم رژه می‌‌روند
آبی می‌دهند
لاشه‌ای پرت می‌کنند

هر شب خواب می‌بینم
از درختی بالا می‌روم
با آهویی که به دندان گرفته‌ام
می‌دوم
با تندباد
و از پس گام‌هایم غبار بلند می‌شود
می‌بینم 
ماده‌ام سر بر گردنم می‌مالد
و بچه‌ها شیطنت می‌کنند

می‌چرخم
میله‌ها یک‌به یک
از مقابلم رژه می‌روند. 

رضا چایچی

تک نگاری

شعرها

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی