شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من این‌جا هستم

من این‌جا هستم
در بندِ زندگی معمول و از پیش ساخته‌ام
چون خلوت یک رُز درون ِ فرش
با توان چیزهایی که پریده‌رنگشان
یا افتاده لعلشان
در شهری چون نقشه‌ی افتاده بر زمین کوچک
با خانه‌هایی که یک‌یک می‌شناسمشان
خانه‌هایی بدون نام
خانه‌هایی همیشگی...
و آنچه از دَم‌دست بودن می‌شد عایدشان
چون امکانِ «دیدار دوباره»
و لذت لمس راه‌های کوچک...
می‌گویند جای امن؟ 
بله! تنها باید از خود گریخت
با شعر، اندوه و بطالتی
که مانع می‌گذارم بر سر راهشان
اما در آن جهان!
جایی که من انسانی بهترم
در آرزوی لمسشان
و حسرت قدم‌گذاشتن درون شهر
حیاط ِخانه‌مان و اتاق‌هایی
که پیش از آن‌که بدانم
فراموشی چه کرد با قلب من
بر می‌گردم
تا چراغشان را دوباره روشن سازم
و حالا
شاد از موهبتِ «در این‌جا بودن»
و ساعتی که باران دَم صبح
بر دیدار این جهانی بوها در پیازی سرخ شده از یاد رفته است...
 

زهرا زمان

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

 قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

آیدا دانشمندی

الماس

الماس

م. مؤید

کنارِ میدون شوشم،

کنارِ میدون شوشم،

سروش الهی