شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در دل دریایی من جز زلال عشق نیست

در دل دریایی من جز زلال عشق نیست
من پراز عشقم ولی این‌جا مجال عشق نیست
مثل سنگ وشیشه باهم دشمن دیرینه‌‌اند
عقل هرجا باشد آن‌جا احتمال عشق نیست
گرچه بالبخند از زاهد بپرسی باز هم
جز ترشرویی جوابی بر سؤال عشق نیست
سال رحلت سال هجرت سال جنگ و سال خون
گشته‌ام یک عمر در تقویم سال عشق نیست
هرگناهی کرده‌ای جز عاشقی آسوده باش
در دیار ما حرامی جز حلال عشق نیست
من تمام شهر را مکتب به مکتب گشته‌ام
قیل وقال زهد هست و شور وحال  عشق نیست
بی گمان هرپیله ای آبستن پرواز... نه!
گاه در تقدیریک پروانه بال عشق نیست
دل خوشم از این‌که باپند تمام عاقلان
این دل دیوانه‌ی من بی‌خیال عشق نیست

حسین حاجی‌هاشمی

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

روژان

روژان

سیدعلیرضا ذوالفقاری

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سوار چرمه‌ای از مه رسیدی و صدا کردی...

سیده تکتم حسینی

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن