شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خاطره‌ای ازقفس پرید

می‌خواهم
به اشتباهاتم برگردم
چنان درآغوششان بگیرم
که حتی نفسی از میانمان نگذرد
 
شباهتی بی دریغ DNA‌ی مرا
با مولکول‌های لبخندشان پیوند می‌دهد
 
برگردم به طبیعت‌ام
یله‌گی شاخه‌های آلبالو
از هشدارهای مرزی می‌گذرد
بی هیچ کنسرتی می‌خواند باد،
یاد باد آن روزگاران یاد باد...
 
بکری شانه‌های کوه، پرنده‌ای را کول می‌گیرد
کنگرهای وحشی طعمش را لبخند می‌زنند
به هرسو که بخواهند می‌وزند
گستاخی خاطره‌هایی که از قفس پریده اند
 
انگارجوشش قناتی درقلبم جاری‌ست
سرپوش می‌گذارم و سرریز می‌شود، سرپوش می‌گذارم و سرریز
 
دامنه‌هایم را جمع می‌کنم
کوهستانی پشت سرم ایستاده است
دلم می‌خواهد به طبیعتم برگردم
اشتباهم را چنان درآغوش بگیرم
که حتی نفسی از میانمان نگذرد!

مهرنوش قربانعلی

شعرها

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

مثل همیشه مرگ تو را خواب دیده‌ام

مثل همیشه مرگ تو را خواب دیده‌ام

حسن زینلی مقدم

تکرار

تکرار

محمد زندی

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی