شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

زیبا و مه آلود به رستوران آمد

زیبا و مه آلود به رستوران آمد

از دامن چتر بسته اش

می ریخت هنوز سایه های باران

یک طره ی خیس در کنار ابرویش

انگار پرانتزی بدون جفت !

بازوی مسافر را

با پنجه ای از هوا گرفت

لبخند زنان به گردش رگبار

محمدعلی سپانلو

تک نگاری

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی

پنجره

پنجره

فروغ فرخزاد