شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر چند که رفتنت مرا دلخور کرد 
اشک آمد و نان خنده را آجر کرد 
با رفتن...

هر چند که رفتنت مرا دلخور کرد 
اشک آمد و نان خنده را آجر کرد 
با رفتن...

تا کی چشمم به اشک روشن باشد 
در سینه‌ی تو دلی از آهن باشد 
ای کاش...

وقتی همه‌جا پر است از دل سیری 
عاشق باشی، غریب‌تر می‌میری
...

تک نگاری

شعرها

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

آه ای غرور متصل به غم

آه ای غرور متصل به غم

احمد امیرخلیلی

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی