شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر چند که رفتنت مرا دلخور کرد 
اشک آمد و نان خنده را آجر کرد 
با رفتن...

هر چند که رفتنت مرا دلخور کرد 
اشک آمد و نان خنده را آجر کرد 
با رفتن...

تا کی چشمم به اشک روشن باشد 
در سینه‌ی تو دلی از آهن باشد 
ای کاش...

وقتی همه‌جا پر است از دل سیری 
عاشق باشی، غریب‌تر می‌میری
...

تک نگاری

شعرها

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی

مکروه

مکروه

جمال‌الدین بزن

رؤیای پلنگ

رؤیای پلنگ

علیرضا آبیز