شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کلماتی دلیر

من‌هم سردار لشکری بودم
از کلماتی دلیر با نیزه‌هایی بلند
که به دنیا یورش بردند
در سحرگاه       
و شب
خسته و غمین باز می‌گشتند
تا زخم‌هایشان را بشویند
در دیدگان من

با کشتگان اول
تازش‌ها پوشاندند
مرده و 
ناشناس
در میدان

هنوز هم
پرسه می‌کنند و
پیرزنان
بر گونه می‌کوبند.

رامین مکوندی

تک نگاری

شعرها

كلاهی بر سر آزادی

كلاهی بر سر آزادی

بکتاش آبتین

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی