شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عاشقانه

اگر چه در تنهایی 
حاصل عمرم تمام
پله‌پله از استخوانم شد 
و شانه‌ی من نردبانی، 
که انسان،
برای لگد شدن نیست
و زن،
برای خرامیدن و 
شکلی از گوزن بودن نیست
شب اگر
پشت ستاره‌ها پیداست
من، پشت هر واژه 
و عشق پشت هر شاعر
کسی که ورای چشم نبیند تو را
هرگزش آن دیدن، دیدن نیست
تو را 
و مرا
اگرچه به تحقیر و زنجیر بستند  
اندیشه را 
در زنجیر پوسیدن نیست
اگر به تازیانه بند از بند تن گسستند 
فکر پرنده از آسمان زدودن نیست
نگاه کن
عقاب را  بر خاک پر کشیدن نیست
مرا چه باک از افتادن
که در آغوش تو افتادن، مردن نیست

علی منجزی

شعرها

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی

ویدئو

شعرخوانی سعید سلطانی

شعرخوانی سعید سلطانی

سعید سلطانی‌طارمی

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی