شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بَرآمدو بر دست‌هایم نشست
از ناپدیدِ دَهانش اِشاره زد که بمیر
آواره بودم به...

برآمده از قعرِ تابناک، کُلاه به زیر می‌اندازد
دراز می‌کشد بر صلیبِ راست
...

از شود لوله‌ی گاز یک‌آن
ناگاه انگشتانی بزند بیرون
بلندْ ناخن‌هاش،...

1
قسم به گُشایشِ آلودگی بر کف
کسی در این‌جا نیست
این تنها حالتِ...

 

از هر سویی که نگاهش کنی همین چشم‌های غریبانه را دارد که مدام از نظرها...

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است
وقتی که برداشتم از سطحِ چهره حرف‌ام را
و...

تک نگاری

شعرها

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی

پنجره

پنجره

فروغ فرخزاد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

غزل بی خنده‌ات آرایه‌ای دلخواه کم دارد

احد متقیان فر

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی