شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بَرآمدو بر دست‌هایم نشست
از ناپدیدِ دَهانش اِشاره زد که بمیر
آواره بودم به...

برآمده از قعرِ تابناک، کُلاه به زیر می‌اندازد
دراز می‌کشد بر صلیبِ راست
...

از شود لوله‌ی گاز یک‌آن
ناگاه انگشتانی بزند بیرون
بلندْ ناخن‌هاش،...

1
قسم به گُشایشِ آلودگی بر کف
کسی در این‌جا نیست
این تنها حالتِ...

 

از هر سویی که نگاهش کنی همین چشم‌های غریبانه را دارد که مدام از نظرها...

این حرف‌ها مناسبِ بَعد است
وقتی که برداشتم از سطحِ چهره حرف‌ام را
و...

تک نگاری

شعرها

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

فکر این را نکن که بعد از تو شعر من رو به انزوا برود

ویدا حمیدی

برادرم دیشب درگذشت

برادرم دیشب درگذشت

عبدالله علوی

بشمارها

بشمارها

محمد اشور

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه