شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شب، خواب‌تر از همیشه، شب افسرده
شب، چشم وچراغِ آسمان را بُرده
شب، قویِ...

در تور اسیر بود و دل‌دل می‌زد
بوسه به لبان خشک ساحل می‌زد
...

روزی که جنازه‌ها کفن می‌کردند.
سرها همگی بدن، بدن، می‌کردند
سرها...

تک نگاری

شعرها

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

علیرضا میرزاخانی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی