شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از قایقِ غرق شده بیرونم کشیدند

از قایقِ غرق شده بیرونم کشیدند
یک مشت ماهیِ مرده بودم
با دهان بسته
کاملاً بسته
ترسم از آن بود چیزی بگویم
و مرگ از دهانم بیرون بیاید.
 

عاطفه ترحمی

تک نگاری

شعرها

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی