شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از قایقِ غرق شده بیرونم کشیدند

از قایقِ غرق شده بیرونم کشیدند
یک مشت ماهیِ مرده بودم
با دهان بسته
کاملاً بسته
ترسم از آن بود چیزی بگویم
و مرگ از دهانم بیرون بیاید.
 

عاطفه ترحمی

شعرها

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

جای امن

جای امن

واهه آرمن

روژان

روژان

سیدعلیرضا ذوالفقاری