شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شادخواری

که خانه‌ی اجاره‌ای وطنم بود
سرزمین پچ‌پچ و امید
پناهگاهی کوچک
که فکر می‌کردم
با اراده‌ی سبز
به‌سمت آفتاب‌گردان می‌چرخد. 


چقدر توهم خوب است
به آدمی حُکم می‌کند
که خانه‌ی دیگری را
به نام خود بزند.


که خانه‌ی اجاره‌ای وطنم بود
وجود داشت 
ولی
تصویرِ شیر ِ محتضرش
بی اعتنا به کائناتِ کمین‌کرده
به چهره‌ی خورشید
شمشیر می‌کشید.
 

عنایت سمیعی

تک نگاری

آشناترین شکل شعر

آشناترین شکل شعر

علی مسعودی نیا

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شعرها

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

پیش‌تر‌ها

پیش‌تر‌ها

نسرین بشردوست

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی