جامهای از کرباس کهنه به تن داشت
با لکهای درشت سمتِ چپِ سینهاش
و یک کتابِ قدیمی به زیرِ بغل؛
از چوبهی دار در دهانهی مسجد
فرود آمد
و با شتاب جانب مشرق رفت.
من در پیادهرو
قدم میزدم
و حرف
با خودم
و آنکه پشتِسرم بود.
پرسیدم: میشناختیش؟
گفت: شیخ خلیفه بود **
از سربهدارانِ سبزوارِ خراسان
همو که «حدیث دنیا» میگفت؛
هر شامگاه
از مرکبی که پیش از آن هرگز ننشسته بود ***
فرود میآید
و صبحدم،
پس از مباحثهای طولانی با پسران احمدزاده
به مرکب خویش باز میگردد.
پانوشت:
*مسعود و مجید احمدزاده از بنیانگذاران سازمان چریکهای فدایی خلق.
**شیخ خلیفهی مازندرانی، از بنیانگذاران جنبش سربهداران بود، که در مسجدی در سبزوار مردم را به مبارزه علیه ظلم فرامیخواند و سرانجام فقیهان درباری به جرم اینکه او «حدیث دنیا میگوید» فتوای قتلش را صادر کردند و در مسجد سبزوار به دارَش آویختند.
***تاریخ بیهقی، «ذکر بر دار کردن حسنک وزیر».