شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پسران احمدزاده *

جامه‌ای از کرباس کهنه به تن داشت
با لکه‌ای درشت سمتِ چپِ سینه‌اش
و یک کتابِ قدیمی به زیرِ بغل؛
از چوبه‌ی دار در دهانه‌ی مسجد 
فرود آمد
و با شتاب جانب مشرق رفت.

من در پیاده‌رو 
قدم می‌زدم 
و حرف 
با خودم 
و آن‌که پشتِ‌سرم بود.

پرسیدم:  می‌شناختیش؟
گفت: شیخ خلیفه بود **
      از سربه‌دارانِ سبزوارِ خراسان
     همو که «حدیث دنیا» می‌گفت؛
    هر شامگاه
   از مرکبی که پیش از آن هرگز ننشسته بود ***
   فرود می‌آید
  و صبحدم، 
پس از مباحثه‌ای طولانی با پسران احمدزاده
به مرکب خویش باز می‌گردد.
 

پانوشت:
*مسعود و مجید احمدزاده از بنیان‌گذاران سازمان چریک‌های فدایی خلق.
**شیخ خلیفه‌ی مازندرانی، از بنیان‌گذاران جنبش سربه‌داران بود، که در مسجدی در سبزوار مردم را به مبارزه علیه ظلم فرامی‌خواند و سرانجام فقیهان درباری به جرم این‌که او «حدیث دنیا می‌گوید» فتوای قتلش را صادر کردند و در مسجد سبزوار به دار‌َش آویختند.
***تاریخ بیهقی، «ذکر بر دار کردن حسنک وزیر».

حافظ موسوی

تک نگاری

شعرها

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند

فروغ فرخزاد

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

چرخیدی و از دست دشمن سر درآوردی

احسان بدخشانی