شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سنجابى به تسخير كرم‌هاى سفيد درآمد

سنجابى به تسخير كرم‌هاى سفيد درآمد
چه قساوتى در كتاب داستان
و من چه زود از پله‌هاى فرسوده بالا آمدم
قفس خالى را با پايم به يك سو انداختم
و بوى خاک را در گودى ريه‌هايم فرو بردم
تا آن‌جا كه چراغ عقل خاموش مى‌شود
و سوسوى توحش
چون صداى خون در پشت گوش‌هايم
قدم آهسته مى‌رود
آدم را به زور به سربازى مى‌برند
به دربانى اداره مامور مى‌كنند
و مزد آدم كفاف زندگى را نمى‌دهد
در آن سال‌ها
در آن قصه‌ها.
 

محمدباقر کلاهی اهری

تک نگاری

شعرها

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

«من چرا به دنیا آمدم؟»

«من چرا به دنیا آمدم؟»

احمدرضا احمدی