...
عریان شدم
در آن لغت مرطوب
لباسهایم را در آفتاب پهن کردم
درخت انگور بود
که داشت خفهام میکرد از شعر
گل آفتابگردان بودم
رویم را از زیبایی برگرداندند
به ساقه نازک پایم
خلخالی بستند
و در میان هلهله و هیاهو
به حجلهگاهم بردند