شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

  درانتظار گودو 

  
تو را درتلقین آینده وخیابان گم کرده‌ام 
موهوم 
 به انتظار یک پرنده از چراغ بالا می‌رویم 
خیابان به خیابان 
 شهر در کوچه‌های ما تپیده است 
وقتی امارات برای خلیج رجز می‌خواند 
و توپ‌های بچه‌ها زمین را شوت می‌کند به چمن 
وقتی کافه‌ها لبریزشده از ما که نوع دیگری از انسانیم 
و موهایمان به‌اندازه‌ی یک کیلو تی اِن تی توجیه انتحار 
وقتی مهزاد کوچه را پاره کرد و روی دوشش گذاشت و رفت با یک اینترنت رؤیایش را سرعت دهد 
تا کارفرمایش برتنِ مدل‌های عربی زار نزند 
وقتی انتظار فقط برای گودو نبود 
و تقارن خیابان در امید و ترس می‌پیچید 
تو  آن‌جا  
من این‌جا 
 و زندگی عادی نیست 
نبوده 
وقتی هلن برای اسب تروا تنها یک انگیزه بود 
و هواپیما برای ما یک پرواز عبارت از... 
  تو را در تلقی یک خیابان با خودم گم کرده‌ام 
و کوچه را که بن‌بست‌شده 
دیگر فرقی نمی‌کند چه کسی از دیوار بالا برود 
وقتی تقارن دیوار در امتداد چوبه‌ای، موازی می‌شود، تو درذهن من آویخته‌شده‌ای
و نه ترس ابتدایی دارد نه نترس 
تو این‌جا 
من آن‌جا  
زندان، فقط یک زندان است که از دیوارهایش عبارت بالا می‌رود 
و هلن فقط یک انگیزه‌ی چوبی برای ساخت اسب  
تروا که دیگر یک تراموا شده است، او را می‌برد تا ایشان را برگرداند 

فروغ سجادی

شعرها

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

امشب  خوابم را  عریان می‌کنم 

هوشنگ رئوف

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی