به میثم فروتن
مثل فشردن آفتابی در گیلاس
و آرزوی سپیدبودن آفتاب
در آرزوی تبسم سبز
به همهی آبهای ممکن
حتی: پاییندستترین باغی
که گشودهی تاریکش
دیوار بلند سپید دارد.
صدای آب،
با نفسی که درون حباب، بیپرواست،
بهجای عطری به گوش میپیچد
که تو افزودی
به صدا.