شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هفته تمام می‌شود

...

هفته تمام می‌شود
و پرده‌ی اتاق کنار نمی‌رود.
بیرون جای خوبی نیست.
وحشت، مبهم و سیال
می‌ماسد به آدم‌ها
به دیوارها
به چراغ‌های رنگی فروشگاه
به آسفالت
و به کفش‌های مشکیِ تو.

ریه‌ها را هوایِ بویناکِ مغموم
بی‌وقفه تیغ می‌زند.
راحت سرفه کن!
هنوز خوابم نبرده است.
ما موش‌هایی که می‌میرند را نمی‌بینیم،
آدم‌هایی که می‌میرند را نمی‌شناسیم؛
اما این‌ها طاعون را دور نمی‌کند.
من می‌ترسم
از موش‌های لرزانی که می‌میرند
از صدای بیمارانِ تشنه‌ی هذیانی؛
بگذار پنجره بسته بماند!

می‌خواهم به روزهای معمولی فکر کنم
به عکس‌هایی که نگرفتم
به سینما پارادیزو
و به این‌که عشق گاهی دیر می‌رسد.

باید به اتاق‌هایمان پناه بیاوریم؛
بگذار پنجره بسته بماند!

مریم صفرزاده

تک نگاری

شعرها

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

همه‌چيز از یک دعوتنامه شروع شد

مجتبی هژبری

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی

بمب

بمب

بکتاش آبتین

ویدئو