شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 پدر گندم‌ها را که آورد
برنج‌ها را خورده بودیم
هفت ساله بودم

 پدر گندم‌ها را که آورد
برنج‌ها را خورده بودیم
هفت ساله بودم

مامان می‌رود
ردّ نگاهم خشک می‌شود
تا پیچک مادربزرگ
...

به سیگاری پناه می‌برم
که کاشته‌ام میان دندان‌هایم
دیواری که خم...

شعرها

به موازاتِ دریا

به موازاتِ دریا

راد قنبری

چهارراهِ نظر...

چهارراهِ نظر...

مجتبی دهقان

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی