شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 پدر گندم‌ها را که آورد
برنج‌ها را خورده بودیم
هفت ساله بودم

 پدر گندم‌ها را که آورد
برنج‌ها را خورده بودیم
هفت ساله بودم

مامان می‌رود
ردّ نگاهم خشک می‌شود
تا پیچک مادربزرگ
...

به سیگاری پناه می‌برم
که کاشته‌ام میان دندان‌هایم
دیواری که خم...

تک نگاری

شعرها

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن

اغوش نخل ها

اغوش نخل ها

میترا اکرمی

سه شعر از علی بیکی

سه شعر از علی بیکی

علی بیکی

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

دلگیرم از تنهایی از شب کوچه‌گردی‌ها

مجید عزیزی