شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هواخوری

از کنار خانه‌ات رد می‌شوم
نفسی عمیق می‌کشم
و زندان‌بان فریاد می‌زند:
پایان هواخوری!

به طاقتی که ندارم فرار می‌کنم
نامت را بلند‌بلند صدا می‌زنم
گنجشکان پرواز می‌کنند ‌و
در حیاط خانه‌ی تو آرام می‌گیرند

صدای زبان قطع می‌شود
زندان‌بان دست‌هایش را تکان می‌‌دهد
و ما در پشت صحنه‌ی شعر
یکدیگر را در‌ آغوش می‌گیریم.

مجید رفعتی

شعرها

بدون وقفه دویدن

بدون وقفه دویدن

فرزین منصوری

 عشق صورتی کاهگلی دارد

عشق صورتی کاهگلی دارد

مهدی اکبری فر

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

جلیل الیاسی

عطر تنت را 

عطر تنت را 

غلامحسین چهکندی‌نژاد