شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

صبح گاریچی صدا می‌زد

...
 
صبح گاریچی صدا می‌زد
«سبزی سبزی،  پیاز،  پیاز ...»
پیرزن نگاه می‌کرد
عصایش دیگر راه  نمی‌رفت
عصر سُپور محله تمام گربه‌ها را
به بدرقه‌ی عصا برد
من هیچ کلاغی ندیدم
که بر بام‌های سیمانی خانه بسازد
به باد و رهگذر قارقار کند
امروز اولین روز رفتن عصاست
 

اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

تک نگاری

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق

شعرها

تبانی

تبانی

رویا الفتی

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

یک دو سه پیش خودش ثانیه‌ها را که شمرد 

علیرضا کیانی

فَروَرگانِ چشمِ تو 

فَروَرگانِ چشمِ تو 

نازنین آیگانی