شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از اعصاب محرک شما بیزارم

از اعصاب محرک شما بیزارم
از متن تخمیری شما
از عقده‌ی انتلکتوئل‌زده از بیرون
که صاف می‌کند هر چه از کفک زده
شکل مسری عق
که از نیدل انزالتان فشانده
در تحت ریقوی فرومانده
از اسب از اسنپ
از نیروی توانیر روس‌ها 
بر کشتی بی‌بخار کاسپین

از خلیج شما متنفرم 
در هر جزیره‌ای
از انعکاس صورت من در شما متنفرم
در هر پرچمی
در هر خیابانی که از تو رد می‌شود
در هر کلاهی که بر سر هر کس تا ناف
از بوی نفتیٍ مغزها در لباس فیل
و از تمام شیپورها در خرطوم شبکه‌ها
از سوزن گیر کرده در تمام اپلیکیشن‌ها
در تمام نویسنده‌ها 
از تمام شاعرها
و مجلات
از تهوع پرفورمنس‌ها 
و شکل‌های موجه
از هبوط سیمانی قبرها
از دنیای بریده‌بریده‌ی صفحات مشبک شما
بیزارم...
 

ابراهیم محبی

تک نگاری

شعرها

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی