شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تریاک چپانده‌ای  در چشم‌هات‌و

تریاک چپانده‌ای  در چشم‌هات‌و
برهنه می‌دوانی‌ام
می‌دوی 
که سگ/گیاه 
در دهان من پارس کند 
و دُمل
نشئه‌ی نمک باشد.
در استخوان بگیرمت 
که مگر 
گِز گِز گوزن بر ساق‌هات
آرام شود
و رام شود
تیری که‌ هار
می‌دود و 
می‌دواندت. 
می‌دوی
که سگ‌ها بر پیشانی‌ات
عرق شوند و 
بریزند. 
تاب نیاوری
دَم دویده بر دُمل را. 
داغت را جگرپاره کنم 
که نافِ بریده‌ی منی
پیچیده در تنی دیگر.

ندا حاتمی

تک نگاری

شعرها

فروبارِ عیشِ وِلَرم

فروبارِ عیشِ وِلَرم

سیدعلی صالحی

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

ویدئو