شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

روزی که روحِ رود...

 

روزی که روحِ رود
به آسمان پرواز کرد و زنده‌رود
دیگر نه زنده نه زاینده بود
آن‌جا رفیقِ من که چهل سال پیش
جسمش به آب و روحش به خواب رفته بود
دیدم که از بسترِ خشکیده برخاست ایستاد
با چشمِ گشاده با نگاهِ تیز
زُل زد به ما
که در خاک
دست‌وپا می‌زدیم و غرق می‌شدیم
 

بشنوید

شهاب مقربین

تک نگاری

در اهمیت شاعری برای بی قدرتان

در اهمیت شاعری برای بی قدرتان

گفت‌وگو با چارلز بِرنِستین

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

زیر سایه‌ی یک درخت

زیر سایه‌ی یک درخت

محمدباقر کلاهی اهری

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد