شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

همه توی مشتم جا نشدند

همه توی مشتم جا نشدند
چند نفر را مجبورم گول کنم 
از این رودخانه بگذریم دور آتش لباس‌ها را خشک می‌کنیم
بعد از یک استراحت کوتاه
هر که راه خودش را رفت
-همه  رفتند
و تو که دستم را ول نمی‌کنی
دو روز است این بیابان لعنتی سرگردان است
و یک دسته شغال گرسنه
سر راه ایستاده که
لاشه‌ی قربانی به دندان بکشند

رجب بذرافشان

تک نگاری

شعرها

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

با دست چپ  گردن خروس بسوزد،  خانه‌ی شاعران جهان خط‌خطی‌ست

با دست چپ گردن خروس بسوزد، خانه‌ی شاعران جهان خط‌خطی‌ست

ابوالقاسم ایرانی

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی