شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بگذار خودم باشم

بگذار خودم باشم
کویری که در وسعت خود 
گم شده است
 و بی‌اعتناست
به درخت
جاده
ابر
و چند پرنده
که حالا  نقطه‌ها‌یی سیاهند 
در حال محوشدن

کویر است
و هر روز به‌جای خالی تازه‌ای عادت می‌کند
جای خالی ابرهایی 
که برای باریدن آمده بودند
جای خالی نسیمی
 که با گردبادی رفته بود
جای خالی پرندگانی
که هر روز در برکه‌هایش فرود می‌آیند و 
 به قلبش نوک می‌زنند

در این کویر
آهویی زخمی‌ام
 شکارچی رد خونم را گرفته و 
پیدایم نمی‌کند 
 

شهرام پارسا مطلق

تک نگاری

شعرها

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

از اتاقی پیاده می‌شوم

از اتاقی پیاده می‌شوم

مریم فرجی

ویدئو

و به نام عزرائیل

و به نام عزرائیل

افروز كاظم زاده