شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من خود شادی‌ام

من خود شادی‌ام
پیچیده در ملافه‌ی تن
به هیئت گاوی رسا زاده شدم
که ماغ می‌کشید چون رعد، در اساطیر بابل
مخفی نمی‌مانم در هر صورت
عاقبت، غم از خود دست می‌کشد
تا کامل شود زیبایی جهان
تا آدم‌ها به مهمانی بروند
و بوی ادکلنشان جا بماند در آسانسورها
من شادی‌ام
روزی تمام می‌شود این فراق
و منتشر می‌شوم با بادها
راهی می‌شوم با رودها
و با دستان آدمیان، گُر می‌گیرم
به‌وقت در آغوش گرفتن یک‌دیگر.
 

جواد کلیدری

شعرها

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

آن زن که می‌خواند و برایش دست می‌زنند

کوروش رنجبر

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی

تو تمام رفتگان منی

تو تمام رفتگان منی

فرناز فرازمند

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی