شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آنی که مادر 

آنی که مادر 
کنار گهواره
شب را تکان می‌داد 
تا بخوابم ستاره‌ای زیبا بیفتد

آنی که در باغ
ریحان به ریحان 
چاقو را در عطر فرو می‌برد

آنی که در دشت برف بارید
اسب‌ها می‌دویدند
بخار دهانت را بوسیدم 

(اسب را از استعاره دور کن تا دشت به راه خودش برود)

من به آن‌های دوری نزدیکم 
آن‌هایی که به یک‌دیگر نمی‌رسند
  مثلاً چاقو در بخار دهانت و ستاره در یال اسب نمی‌ریزد
 

حامد بشارتی

شعرها

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

فرزین پارسی‌کیا

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری