شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

فلاش بک

ترجمه کن مرا
درد را
و سوزن‌هایی که فرو می‌رود در گلویم
وقتی که اسمت را به زبان می‌آورم
ترجمه کن خواب‌هایم را
نفس‌هایم را که بالا نمی‌آیند
و دستانی که فراموش نمی‌کنند هرگز
ذهنم هر روز فلاش‌بک می‌زند
انگار این تصاویر نور دیده‌اند 
که عشق ظاهر نمی‌شود میانشان
جایی میان این جاده رهایم کردی
و دستانم پی دست‌های تو....

نیکی مرادی

شعرها

برای خداحافظی اومدم

برای خداحافظی اومدم

حامد ابراهیم پور

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی

سیاهـْدار

سیاهـْدار

جمال‌الدین بزن

دو شعر از پوران کاوه

دو شعر از پوران کاوه

پوران کاوه