برایم دو بار گریه کن
بار اول وقتی به گلدانها آب میدهم
و ابرها را جابهجا میکنم توی سینهام
بار دوم تمام روز تا شب
که با خودم میگویم
بیا برگردیم به زندگی
به عشق
به مهربانی لبخندی که دوستش داری
و ابرها را کنار میزنم از زندان
کنار میزنم از شکنجه
از صورتهای جوان سردخانه
و ابرها را جابهجا میکنم توی سینهام
تا امانم بدهند یکدم
نفس بکشم