شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چارفصل

بهار
بر دار و درخت 
می‌آویزیم 
من 
     خودم را
تو 
    تمام تابی را که ندارم
«خاصه در بهار» 

داغ
و ناگهان
کفرِ تهران را درآورده

پاییز 
پایتخت
از درخت 
             پر
از دار
        زخم 
              می‌ریزد  

بعد از خداحافظ 
برف بارید
روی جای زخم‌های دور
دیر‌کردن‌های مدام
‌ خرده‌ریز‌های بی‌رمق فراموشی
کوچه‌هایی که باید با چشمان بسته گز کرد از شدتِ یاد

خلاصه برف آمد
 

گراناز موسوی

شعرها

محمد انتظاری

آزادی و تو

آزادی و تو

بیژن الهی

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی