شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چه مردی


از زمستان گذر کرده است
با یالی سپید
و دهانی غرق خون
که بلوط می‌خوانَدش
چه مردی است
که بر گمان عصر گام می‌کشد
و حدود باد در موهایش
تمرین حرکت می‌کند
دندان‌هایش
سی‌و‌دو حرفِ الفباست
که از آن سه حرف را برکشیده‌اند
و در چشم‌هایش
ابر پاییزه
به گریستن است

به پیش می‌راند
بر ساعت چهار و پنج دقیقه
در خیابان جمهوری
و بر کناره‌ی فصل مهمیز می‌کشد

بلوط می‌خوانَدش
راه می‌خوانَدش
براده‌ی استخوان
از عبور عمر می‌خوانَدش
و اندوه
که غروب دره‌های پیرسلمان است.

محسن توحیدیان

تک نگاری

بر بام گردباد

بر بام گردباد

مهدی خطیبی

در من هزار آهوی تشنه

در من هزار آهوی تشنه

آنوشا نیک سرشت

شعرها

صدای منی 

صدای منی 

ناهید عرجونی

در باغ

در باغ

شاپور جورکش

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

از این فلات بلا بی‌هوا گذار نکن

مجید عزیزی