شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چه مردی


از زمستان گذر کرده است
با یالی سپید
و دهانی غرق خون
که بلوط می‌خوانَدش
چه مردی است
که بر گمان عصر گام می‌کشد
و حدود باد در موهایش
تمرین حرکت می‌کند
دندان‌هایش
سی‌و‌دو حرفِ الفباست
که از آن سه حرف را برکشیده‌اند
و در چشم‌هایش
ابر پاییزه
به گریستن است

به پیش می‌راند
بر ساعت چهار و پنج دقیقه
در خیابان جمهوری
و بر کناره‌ی فصل مهمیز می‌کشد

بلوط می‌خوانَدش
راه می‌خوانَدش
براده‌ی استخوان
از عبور عمر می‌خوانَدش
و اندوه
که غروب دره‌های پیرسلمان است.

محسن توحیدیان

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شعرها

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی

نقابی از خوشبختی

نقابی از خوشبختی

احمدرضا احمدی

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت

تهران

تهران

محمد ویسی