به تمنای جواب،
دیرگاهیست که من،
کرده ام بر تو سلام،
و همانگونه که در باغِ پر از عطرِ گل و نغمه سار،
زیر خورشید پر از گرمی و نور،
موی خرمایی و مواج و پر از چرخش تو،
به نسیم و وزشِ بادِ خنک،
در هوا می رقصد،
من سراسیمه و مشتاق،
از پسِ پنجره عشق،
نگاهت کردم
آه اگر یک دم از آن باغ تو فارغ بشوی
و نگاهت به خطا
با نگاهِ پسِ این پنجره خانه ما
گره در هم بزند
و در آن لحظه ناب
دل تو نرم شود
و از آن فاصله دور و پر از عشق بگویی:
"سلام"