...
غزل که نه... سر قبرش نشسته مریمِ تو
کدام مریمِ تو؟! نوحهایست در غمِ تو
که نیستی و زمین در کثافتش غرق است
که رفتهای و زمان غصهی دمادمِ تو
تو قهر کردی و من ذرهذره جان کندم
تنم غبار شد از خاطرات مبهمِ تو:
که استعارهی خوشگلترین زنان بودی
ولی جهانِ موازی نبود عالمِ تو
که واقعیتِ من بود توی آیینه
تو زنده نیستی و زنده نیست مریمِ تو