شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

او رفته بود خودش را

...

او رفته بود خودش را

از آب بگیرد

بگذارد سر سفره ی عید

 

خاک در رودخانه می رفت

برگشت

آب خانه را برده بود

 

حرف های نیمه کاره را

از هوا جمع کرد

آخرین تصاویر را

از زمین برداشت

 

دست برد در اشک

خودش را به آسمان انداخت

تا برای سال نو

به ابری برسد که هیچوقت نمی بارد

آسمان اورعی

تک نگاری

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

شعرها

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

بر پیراهن بیمارستان

بر پیراهن بیمارستان

فرخنده حاجی زاده

دو شعر از پوران کاوه

دو شعر از پوران کاوه

پوران کاوه

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان