شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سرما

...

سرما
گرما
در آمد‌وشدِ فصول،
یکی هم غم است در تقدیر آدمیان

در تمام آنات روز
لقمه به منقار بردم
من با دهانی زخمی، سلام گفتم
با کلماتی خونین
سخن راندم از دوست‌داشتن

این جای زخم نیست بر سینه‌ام
داغ قرون است
نشان فقر است
خار مغیلانی، مانده از سفری دور

تو بوی خون و دوغ را تمیز از یک‌دگر می‌دانی؟
 

جواد کلیدری

تک نگاری

منزل ما کبریاست

منزل ما کبریاست

فرزاد مروّجی

شعرها

زخم در میان چاقوها

زخم در میان چاقوها

امیررضا وکیلی

کاج 

کاج 

ندا حاتمی

این بار برای خودم می‌نویسم

این بار برای خودم می‌نویسم

مرتضی بخشایش

دو شعر از پوران کاوه

دو شعر از پوران کاوه

پوران کاوه