شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سنگم را

...

سنگم را
به اعماقِ رودخانه
پرتاب می‌کنم
و جهان
از دست نخواهد داد
چیزی را 
سنگم پرواز می‌کند
و سرانجام
در روانِ رودخانه
آرام می‌گیرد!

مادرم
رویِ روزنامه‌ها
سبزی
پاک می‌کند!
گل‌نساء
تکه‌هایِ عشق را
می‌زاید امروز
و خواهرم
می‌کاود آینه را
زیرا
دیداری محرمانه
در قورخانه
خواهد داشت.

باور کن
اعتصابِ درونی من
به زیانِ کسی نیست
و این اتفاقِ نادر
بسیار ساده است.

شاعری گمنام
در جاده‌ای متروک
سنگی را
به اعماقِ رودخانه
پرتاب کرده است
همین!
 

حامد رحمتی

شعرها

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی