شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

و ما  تکه‌های یک نقشه را 

و ما 
تکه‌های یک نقشه را 
بر سیم‌های خاردار نگه‌داشته‌ایم
از من مسیر گم شدنم را نپرسید
چیزی به یاد نمی‌آورم
پدرم کولبر بود
و من آن استخوان‌های گمنام را
می‌شناختم
که زبانش را از حلقومش 
بیرون کشیده بودند
از من مسیر گم شدنم را نپرسید
سکوت
زبان مادری من است
که از حلقومم بیرون کشیده شده
و سال‌هاست
صورت مادرم را 
شکسته‌تر می‌کند

سروش جعفرقلی

تک نگاری

شعرها

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

 ساکن یک جهان آواره

ساکن یک جهان آواره

فاطمه شمس

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید