شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در تپیدن، اسب بودم 


در تپیدن، اسب بودم 
با صدای یال‌های ریخته‌ی خورشید 
در اسطبل 

فرو رفته بود از من رمیدگی 
فرو رفته بود در دریا 
در زهدان آبی‌اش 
که ابری کوچک در آن می‌گریست 

به یادبودی خفته 
در این زخم 
بر این سیاه زخم 
گریستن اگر نبود 
اندوه‌بار شیهه‌ام درباد 
شاخه‌ها را چنان به هر سمتی 
 مؤمن کرده بود
که به هنگامه‌ی مصیبت 
شنیدن تسلیت 
از شاخه‌های شکسته
گوارترم می‌نمود
که من درد بودم 
درد پوکی استخوان زنی یائسه  
که در تنهایی‌اش 
افسردگی می‌تنید 
و در خواب‌هایم 
منحنی مرگ 
چراغ روشنی بود 
بر پلک‌های زندگی 

در این گوشه‌ی تاریک 
که من نشسته‌ام 
کبریت نیم‌سوخته‌ای 
به بلندترین ستاره 
نیشخند می‌زند

مصطفی عبدی

شعرها

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی