شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر چه این تاریخ را شکنجه می‌دهم

...

هر چه این تاریخ را شکنجه می‌دهم
نم پس نمی‌دهد

در تن آن سیاه
چند مهره‌ی شکسته‌ی پدرش درد می‌کشد
در سینه‌ی این سرخ
چند گلوله 
نام قبیله‌اش را کشته؟

گلوی نیشابور
هنوز در چنگ‌های چنگیز است
و ما هنوز
از آن آسیاب 
که با رود خون می‌چرخد
نان می‌خوریم

نم پس نمی‌دهد تاریخ
درس پس نمی‌دهم من
دست می‌کشم بر آبی رگ‌هایم
حس می‌کنم 
جریان قرن‌ها را
در زیر پوست 

هر قرن که افتاده در جوی‌ها
افتاده کنار درخت‌های خیابان
افتاده در پستوی خرابه‌ها

هر قرن 
که سرنگی‌ست آلوده
و هر بار 
سوزنش را در خماری ما فرومی‌کند
 

محسن حسینخانی

شعرها

برادر

برادر

امیررضا وکیلی

از تو نه

از تو نه

محمود معتقدی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

ویدئو