شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

صدا می‌آید

...

صدا می‌آید
ماهی‌ها می‌کوبند به پنجره
و پنجره که فرزند بادهاست
نگاه می‌کند به ما
البته که طبیعی است
وقتی با اسکاچ افتاده‌ای به جان این‌همه ساختمان
این‌همه بلند
این‌همه سیاه
باید ماهی‌ها را سوا کنی
موازی به موازی
شانه به شانه بچینی بر زمین
اسم‌هایی دارند
نام همه‌ی ماهی‌ها ماهی نیست
حک می‌کنی روی سنگ‌ها، روی پنجره
این‌ها نیستند اما اسم‌هایی دارند
امضا.

با اسکاچ که افتاده‌ای بر زمین
آرزوهایی داری
نام همه‌ی آرزوها آرزو نیست
افتاده‌ای به جان این‌همه قبر
این‌همه تخت
مرده‌ها را باید جدا کنی
شانه به شانه
افق به افقی
هیچ‌کدام اسمی ندارند اما نیستند
امضا.

تمام امضاها خوابیده روی هم
ورق روی ورق
صدا روی صدا
ماهی‌ها فریاد می‌زنند
پنجره نگاه می‌کند
البته که طبیعی است

گیتا شمسی

تک نگاری

شعرها

كلاهی بر سر آزادی

كلاهی بر سر آزادی

بکتاش آبتین

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

می‌گذارم تخت به خواب بعد‌از‌ظهرش ادامه دهد

نسرین بشردوست

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

ویدئو