شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نقره‌های ریحان

با پنبه‌‌های خیس نشاطِ زخم تازه‌تر نیست؟!
وقتی از کوبه، آرنجِ خاک سپرده باشی به کتف‌‌های ما
هی به قلب رعشه‌ای بزن!
که رونقِ سالی‌ست با تَن‌آبه‌ی اشک‌هام.
تنهام
و بیهوده در ولادتِ پنجه‌های نقره‌کوبِ آهو کبود می‌شوم.
آتش‌گرفته با پیراهن در باد می‌لرزم؛
بگذار تا خیمه‌ی پلک‌هام راهی هیمه ببندد.
طُرفه‌ی شیپوری‌ها را اَهلی باشی
آرام‌تر در تیمارِ اسب‌های خودم لهجه می‌گیرم.
مادر نداشتم‌ با ترس برادرم
که همین است با گیاهی پوسیده، کُنجی ناآرامم.
چوب که مادر نیست
با فرضِ خروارهای آفتاب و سایه
دست به ریحانِ خشک، افشان‌کُن!
همین‌که آتش از گُر بخوابد؛
تو بلوغِ رفتن را چین می‌اندازی بر سیطره‌ی ماه.
می‌‌گویم ماه آری!
با خودم تعارف ندارم مرگ!

آری زبان‌بسته تیغِ کُندی در سینه‌ام منتشر می‌شود؛
گوشه‌ای بنشین! خون تماشایی‌ست.
در ایده‌های بغض‌‌ِ من شریک باش،
بغض‌‌های ری‌کرده با ساقه‌های گرم.
کف که‌ می‌کوبی به شانه‌هام،
با طعنه‌ی کودکانه چه کوچک
گوشواره‌ی رفاقت تلنگری می‌خورد
حتی در خودم عاطفه‌ای ندارم مرگ!

و در حَجمه‌های بی‌قراری
دستی به گردنت می‌پیچم.
به لطمه‌ی سکوت می‌افتم این‌‌وقت‌ها
نگاه می‌دوزی و اطلسی‌های سرخ از تازگی غریبه‌ترند.
ناخن به پوست می‌کِشَم
و بادامِ تلخ در دهان کبوتر است
با گُر‌ده‌ای چاک‌خورده هنوز.
هر چند در شرمِ پیشانی بی‌پناه‌ترم
هنوز یادم می‌افتد حضانتِ گندم،
حالا یادم می‌افتد قناعتِ چادر
که تاریک بود و لَخت.
نزدیک‌ترم به ماغِ پروانه در تور،
آشناتر به کُرکِ درختان در فصلِ موشرابی‌ها!

گِره واکُن مرگ!
تا ساقدوشِ صبح،
تا مجالِ خرمن‌گاه
که صبر لب دارد و نمک؛
دق‌شوره‌ای باقی‌ست.

پیمان سرمستی

شعرها

مقدم بر لی لی  در سرزمین رقص

مقدم بر لی لی در سرزمین رقص

امیر خان پرور

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

مرگ، برهنه و تنها در زیر صاعقه

اقبال معتضدی

دوایین نامه

دوایین نامه

اسماعیل عظمی